دسته‌ها
زندگی نامه بزرگان دینی

آشنایی با زندگینامه شهید اوینی

زندگینامه سید مرتضی آوینی

شهید سید مرتضی آوینی، مستندساز، عکاس، روزنامه نگار، نویسنده و نظریه پرداز «سینمای اسلامی» ایرانی بود که در ۲۱ شهریور سال ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد و در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در ۴۵ سالگی در فکه خوزستان در اثر اصابت ترکش مین به شهادت رسید.

دسته‌ها
مذهبی

تنها راه ورود بشر به بهشت

داستانهای کوتاه

روزی مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی به دروازه بهشت رسیده است.

دربان بهشت به مرد گفت: «برای ورود به بهشت باید صد امتیاز داشته باشید، کارهای خوبی را که در دنیا انجام داده‌اید، بگویید تا من به شما امتیاز بدهم.»

دسته‌ها
زندگی نامه بزرگان دینی

زندگی نامه حضرت جرجیس (ع)

زندگی نامه حضرت جرجیس

در تاریخ انبیاء، او به عنوان یکی از چهارده یار مقدس و یکی از برجسته ترین مقدسین نظامی، در افسانه مقدس جورج و اژدها جاودانه شده است.

دسته‌ها
معرفی سایت

ایران گرم برترین تولید کننده تجهیزات آشپزخانه صنعتی

ایران گرم تولید کننده تجهیزات آشپزخانه های صنعتی ، فست فود و پخت غذا است.

ایران گرم با بیش از ۲۰ سال سابقه تولید کننده و فروشنده انواع تجهیزات آشپزخانه های صنعتی ، فست فود ، پخت غذا ، کیترینگ ، تهیه غذا ، ساندویچی ، سرو غذا ، فلافلی ، کبابی ، کله پزی است.

ایران گرم دارای تیمی حرفه ای و مجرب است که راه اندازی آشپزخانه تهیه غذا ، رستوران ، ساندویچی ، فست فود ، فلافلی ، کیترینگ و … انجام می دهد.

کلیه محصولات تولید شده توسط ما به سراسر ایران ارسال می شود.

تمامی محصولات دارای گارانتی و خدمات پس از فروش هستند.

جهت اطلاع از قیمت و خدمات پس از فروش با شماره های درج شده در سایت تماس بگیرید.

جهت سفارش اینترنتی و دریافت مشاوره برای خرید هر محصول با شماره ثابت ۵۵۳۲۶۳۱۳-۰۲۱ یا ۰۹۱۰۸۸۳۳۶۰۳ کارشناسان فروش تماس حاصل فرمایید.

همکاران و مصرف کنندگان گرامی جهت هر گونه انتقاد و پیشنهاد با شماره ۰۹۱۲۹۱۷۶۱۷۱ مدیریت در تماس باشید.

دسته‌ها
شعر امام زمان ( ع )

مقصود از انتظار الفرج چیست؟

در عصر غیبت کبری امام مهدی (عج) از جمله مسائلی که همواره مسلمانان، به ویژه شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) خواهان فهم آن هستند، شناخت ویژگی های منتظران واقعی آن حضرت است؛ در این نوشتار مختصر بر آنیم تا با مطالعه در آموزه های اصیل اسلامی، به مهم ترین شاخصه های منتظران در عصر غیبت کبرای آن امام همام بپردازیم.

دسته‌ها
شعر امام زمان ( ع )

من منتظرم…

 من منتظرم
همه در جست‌وجوي كوي تواند، بي‌ آن‌كه خوب تو را شناخته باشند. همه در هواي روي بهارند؛ بي آن‌كه از غصه زمستان، به تنگ آمده باشند.
همه در غربت شب، خوابيده‌اند، بي آن‌كه از صداي خروس سحري سراغ بگيرند.
پهناي شهر را وجب به وجب، گام به گام، كاويده‌ام. از نردبان‌هاي كوتاه و بلند مذاهب و مكتب‌ها، ايسم‌ها و فلسفه‌ها، از همه عبور كرده‌ام. رفته‌ام، فرو افتاده‌ام، برخاسته‌ام و خسته‌ام.
مي‌گويند تو گشايشي. فرج تويي. اين گشايش بايد شبيه يك گلستان باشد، پر از جوانه‌هاي صداقت. جايي براي تبسم بي‌دغدغه. من منتظرم.

دسته‌ها
اخبار سایت

دعا كردم تا مفقودالاثر شوم

دعا كردم تا مفقودالاثر شوم

شهيد صياد شيرازي رو به محمدحسن طوسي كرد و گفت: برادر طوسي؛ اگر آبي در اختيار داري جگر ما را خنك كن، صياد پس از نوشيدن آب با محبت گفت: برادر طوسي عجب ليواني داريد… آب در آن مثل شربت طهورا است.

خاطره بالا بخشي از خاطرات سيد حبيب‌الله حسيني اهل مياندورد مازندران است كه در كتاب ستاره شمالي با قلم حجت‌الاسلام سيد ولي هاشمي بيان كرده است.
ذكر اين نكته و خاطره براي ستاره شمالي ديار علويان و بسياري از خاطرات ديگر در رده شهيداني است كه سردار طوسي را ستاره شمالي كرده است.


509728_828

دسته‌ها
شهدا

تخریب‌چی که شهادتش امضاء شد

تخریب‌چی که شهادتش امضاء شد

جنگ که تمام شد خیلی‌ها لباس رزم رو از تن درآوردند و مشغول عافیت دنیا شدند اما محمد ول کن نبود. او می‌دانست که تازه اول کار است و باید آماده بود.

محمد رمضانی از خبره‌های تخریب بود که بعد از دفاع مقدس هشت ساله برگه شهادتش امضاء شد. دفاع مقدس، محمد نه ۸ ساله بود و نه ده ساله. بلکه او تا پای جان از دین دفاع کرد. بچه‌های تخریب لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب محمد رو خوب می‌شناسند و می‌دونند محمد در عملیات‌های مختلف قفل معبرها رو باز کرد و سهمیه او از عملیات‌ها تیرو ترکش‌هایی بود که بدن این روستایی دلاور رو پاره کرد و بعضی از اونها هم در بدنش به یادگار بود

13920918000140_photol

دسته‌ها
شهدا

او شهید مصطفی ردانی پور بود…

او شهید مصطفی ردانی پور بود…

معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا این منظره را دید ، سرش را پایین انداخت. بچه ها نشستند. هنوز سرش را بالا نیاورده بود، دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت.


خانم معلم آمد سراغش ، دستش را گذاشت زیر چانه مصطفی که سرت را بالا بگیر ببینم!
چشم هایش را بست ، سرش را بالا آورد ، از کلاس زد بیرون…
تا وسط های حیاط هنوز چشمهایش را باز نکرده بود.
او شهید مصطفی ردانی پور بود…

1388897288418298_large

دسته‌ها
شهدا

ماجرای خواب ماندن در شب عملیات

ماجرای خواب ماندن در شب عملیات

مسجد جامع ساری، پاتوق بچه‌های جبهه‌ایی بود. وقت نماز که می‌شد، دور هم جمع می‌شدیم. مهرداد بابایی، سیدمجتبی علمدار، حسن سعد و… یک حلقه‌ انس تشکیل می‌دادیم، هر کجا که بود؛ مسجد و جبهه، همیشه با هم بودیم. ظهر روز چهار بهمن ۶۶، نماز را که خواندیم، از مسجد بیرون رفتیم. خانه ما در محله نهضت بود و خانه مهرداد در محله‌ تکیه باقرآباد.

مهرداد همیشه بین ما چند نفر برای این ‌که بچه‌ها را به سمت خانه‌ی خودشان سوق بدهد، پیشتاز بود. خانه‌شان پاتوق دائمی بود. مهرداد تک‌پسر خانواده بود. قهرمان وزنه‌برداری که مادرش مهربان‌تر از خودش بود و پدرش با صفاتر از دریای خزر. حیاط خانه‌شان هم همیشه پر بود از بوی بهار نارنج. در بین راه که به ‌سمت خانه‌شان می‌رفتیم، ایستادم. گفتم: «مهربان‌پسر، مهردادجان! گردان مسلم(ع) پیغام داده که باید راهی بشوم. فردا هم باید بروم، امروز نمی‌توانم نهار خانه‌ی شما باشم.»

13921008000623_photol